924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

اولین شام سوموب

شاید به جای زیاد فکر کردن به چیزهای کوچیک، مثلا این که این دو زار ده شاهی رو چطور خرج کنم، بهتر باشه به چیزهای بزرگتر، جاهای بزرگتر، کارای بزرگتر مسیرهای بهتر و زندگی درست تر فکر کنم.


***

امروز. درون گرایی. حوصله و موضوع حرف زدن با دیگران رو نداشتن. ... باید یاد گرفت. این جور نمی شه.


***

محطی خوب. محیط سالم. محیط دور از استرس. محیطی که حالتو بهتر کنه. امروز برای اولین بار با تماشی ساختمونای باند دبی داشتم فکر می کردم شاید مهاجرت، تغییر محیط به یه محیط سالم و آسوده (فکری) شاید اون چیزیه که من لازم دارم. به اندازه ی کافی طولانی که اثر این سموم رو در من از بین ببره. ... به اندازه کافی طولانی... برای اولین بار به مهاجرت احساس خوبی یافتم.


***

چند روز پیش داشتم جدی جدی به این فکر می کردم که سیگار کشیدن رو شروع کنم. یهنی انگار آمادگیش داشتم که از یکی بگیرم و برم پایین شروع کنم به کشیدن.


***

لعنتی چرا خوابم نمیاد؟


12:48 بامداد سه شنبه

دبی – آدرس مارینا هتل


نظرات 1 + ارسال نظر
پنبه دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 01:43

به به! چقدر نوشته جدیداینجا بود.. خوشوقت شدم!
بنویس..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد