924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

" ... You are already Naked"

عبارت سنگینیه
"پدر [بچه] "
خود به خود شنیدنش آدم رو تو بعضی چیزها از خودش خجالت زده می کنه. مثلا از منفعل بودن، نازک نارنجی و زود رنج بودن، نق زدن، بی تفاوت و نا امید بودن، سر کار خوابیدن و هیچ کاری نکردن، جرات نداشتن، مستاصل و درمانده بودن.
گنج یه حرفی زد امروز: یه کاری کن که فردا بچه نگه "پدرم دنبال آرزوهاش نرفت."
***
شب اول خیلی سخت بود ولی در عین حال خیلی شیرین. بچه تا 5 صبح رها نمی خوابید و مدام گریه می کرد و ما نمی دونستیم باید چکارکنیم.و فکر می کردیم خب بچه همینجوریه دیگه. وقتی خوابم می برد و صدای گریه اش رو می شنیدم از جا می پریدم و کنارش ظاهر می شدم. کمر درد بدی هم گرفته بودم. بعدش فهمیدیم بچه گریه می کنه چون سیر نمی شه. فرستادیمش پرستاری شیرخشکش دادن ساکت شد اومد تا 9 خوابید. ولی شیرینیش این بود که من و همسر باهم یه شب رو با اون سختی و بی تجربه گیمون تا صبح با هم سپری کردیم. این از اون تجربیاتی بود، از اون تاریخ هایی بود که تو با یه نفر پیدا می کنی و با هیچ چیز دیگه ای قابل مقایسه نیست و کس دیگه ای نمی تونه اونو بهت بده. سرمایه ایه که با این آدم خاص داری و نه با هیچ کس دیگه. تو با هیچ کس دیگه ای شب تولد اولین بچه تون رو تا صبح نمی تونی بیدار بشینی دیگه هیچ وقت.

4:20 دوشنبه 10 مهر 91 - دفتر

پ.ن: گنج که معلومه کیه : پسر مو فرفری practical. شاید بعدا واسه همسر یا بچه یه فکری کردم.