گوش دادن به Rich Dad, Poor Dad رو شروع کردم. خوب جذبم کرده. مفهوم بی سوادی مالی، ترس از قدرت پول، تسلیم احساسات و عواطف و علاقه ها شدن، الاغ و هویج، Assets and Liability ، مفاهیم جالبی هستند. مثال ها وحرفهایی که درش مطرح شده بود چقدر آشنا بودند. مخصوصا اولین گفتگوی رابرت با پدر پولدار و تشبیه شدنش به بقیه ی کارمندا. چقدر رابرت، من بود.
شاید از نگاه و طرز تفکر این کتاب رفتن من از هدد به اس اس یا هر جای دیگه فقط پاک کردن صورت مساله است. فقط هویج های بزرگتر. مشکل اسکن و HM وامثالهم نیستند و مقصر دونستن اونها فقط فرآیند یک اقدام مفید رو به تعویق میندازه. حالا موندن اینجا حداقل یک مزیت داره که درسته که من با HM و پدرجان دمخور نشدم، ولی با متخصص ترینشون تو پول سازی می تونم دم خور بشم.