924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

حد پول

دیشب توفیق اجباری رفتیم خونه ی پدرزن محترم. 8:30 بود که از خونه زدم بیرون که یه قدمی بزنم. رفتم شهر کتاب. و اونجا معنی پول رو دقیق تر حس کردم. یه کتاب اوریجینال طراحی بود به نام  How to draw really cool stuff که خیلی دوست داشتم برای جوجه بخرم ولی چون 47 تومان بود نخریدم. 

همین طور یه کتاب دیگه که جزییات آناتومی بدن رو با کمک یه نرم افزار سه بعدی نشون می داد. اونم 44 تومان بود و نخریدم. و بود اسباب بازی های مختلف و کتاب های مختلف و دفترچه های مختلف که همه چون واسه ی شرایط  فعلیمون گرون بود نخریدم. و از اونجا که این چند وقت همش ذهنم رو بحث پول می گرده حس کردم که دیشب بهتر جایگاهش رو درک کردم. 

پول ابزاریه که میتونی باهاش آسایش ایجاد کنی، شادی ایجاد کنی، لذت ایجاد کنی، اغنا و ارضا ایجاد کنی. 

پول میتونه آسایشی ایجاد کنه که بتونی خلاقیت به خرج بدی یا با فراغ بال از خلاقیت دیگران لذت ببری.

پول ابزاریه که میتونه آسایشی رو برات فراهم کنه که بستر آرامش خودت و خانوادت بشه. 

و من احساس می کنم که پول در این اندازه خوبه و لازمه واولویته. ولی اگر این حد رو تامین کرد از اولویت اول در میاد. بیشترش به شرطی خوبه که به سایر اولویت ها صدمه نزنه. که زندگی تبدیل به "شغل پول در آوردن" نشه. اون موقع میشه اختیاری ولی قبل از اون اجباریه.

البته 2 نکته رو هم بذارم: 1- پول داشتن و توان خرید دلیل نمی شه هر چی آدم دم دستش اومد بخره و بعد هم دور بریزه. منظور با رعایت حدود نیاز یا لذت یا ظرفیت برای اون چیز هست.

2- اینکه اون حد "آسایش" و "رضایت" و "لذت" تعریفش و حدودش بستگی به فرد داره. واسه یکی سیر شدن شکم ممکنه باشه و برای دیگری زندگی لوکس. ولی برای غالب یه حد وسطی از زندگی لوکسه. حداقل برای من اینه.

برای من حد پول هیچ وقت تا این حد شفاف نبوده. اینکه پول تا چه حدش اولویت اوله و از اون به بعد یه آپشن. ملموس بخوام بگم اینه که پول برام تا حدی خوبه که بتونم اگه وارد اسباب بازی فروشی شدم، بتونم اونچه که دوست دارم و احساس می کنم نیازم یا علاقه ام به داشتنش به قدر قیمتش هست رو بخرم. نه لزوما گرونترین ولی اگر به اون گرون ترین احساس نیاز (چه فیزیکی و چه روانی) کردم بتونم بدون دغدغه  تهیه اش کنم. اینکه اگر همسرم از یه لباسی خوشش اومد بتونم بدون دغدغه براش بخرم. اگر خودم خواستم یه کتابی رو اوریجینال داشته باشم، نگران هزینه اش نباشم. بتونم اگرحس کردم بچه ام به کلاسی یا به امکاناتی نیاز داره بدون کم کردن از چیزای دیگه براش فراهم کنم. بتونم برای آینده اش حدی از آسایش رو تامین کنم که آرامش رفتن دنبال محقق کردن ظرفیتهاش رو داشته باشه.

دراین حد لازمه.


12:32 ظهر شنبه

12 اسفند 91

دفتر


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد