924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

تغییر - انچه که من هستم درست است!

تو میدون شهرک غرب ، در حال پیچیدن تو خوردین ... یه لحظه یک حسی از حالت تغییر ازم گذشت.
تغییر. مفهوم تغییر. جور دیگه ای دیدن، فکر کردن و در نتیجه عمل کردن.
این احساس اونقدرعمیق و درونی سازی شده است که ناخودآگاهه کاملا . ایناحس که اونچه که هستم و کردم و معتقد بودم درست بوده، چون گذشته ی من بوده و جاری و ساطع شده از من بوده درست بوده، حالا باید یه سری تغییر کوچک توش داده بشه تا با واقعیت موجود بیرونی همخون بشه و اون رو در بر بگیره و درست توضیحش بده. در صورتی که اصلا از بیخ شاید اون بینش ها منطبق بر واقعیت بیرونی نیست و اصلاخات روش جواب نمی ده.
انگار الان به عمق موضوع پارادایم بیشتر دارم پی می برم و تو سطح بالاتری درکش می کنم.
دقت کن... همیشه اصل بر اینه که اونچه من بوده ام درست بوده... پس اگر اشکالی هست از واقعیت بیرونیه یا من نمی دونم که چطور باید واقعیت بیرونی رو بر بینش "درست" خودم منطبق کنم ...
ولی شاید اون چیزی که در اصل وجود داره، اشکال داره.

***

شاید خوبه که رشد آدم و شکل گیری پایه های فکر (سیم پیچی اولیه ی مغز) و زندگیش اختیاری نیست و قابل کنترل. چون اونوقت ممکن بود تحت تاثیرآموزش ها طوری شکل بگیره و مبتنی و بر اساس منطبق شدن و هماهنگ شدن با واقعیات دنیای بیرونی نباشه. یعنی یه چیزی درست بشه که بر حسب یه سری ذهنیات و ایده آل هاست نه واقعیت موجود در اون شرایط و محیط و جامعه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد