داشتم توی باشگاه انقلاب می دویدم. آهنگ Tango to Evora ورژن بودا بار بود... پر از آرامش و نوازش ... و داشتم با لذت گوشش می کردم. وقتی تموم شد بدون لحظه ای مکث آهنگ Treat Her Like a Lady با جیغ بنفش Celine Dion شروع شد. انگار یک لحظه از توی یک خواب آرام و روشن توی ابرها بپری وسط یک کنسرت راک.
خیلی جالب بود. چون از دومی هم به فاصله ی چند ثانیه شروع کردم به لذت بردن و از ذهنم گذشت که این آهنگ ها رنگهای زندگی هستند. یکی رنگ آرامش داره و دیگری رنگ شور و تفریح و هیجان. یکی مزه ی ملایم و دلپذیری داره و اون یکی مزه ی تند و تیز و غلیظ. و فکرکردم که زندگی هم همینه. اگه همه ی زندگی آرامش بود بی مزه و خسته کننده بود و اگر همش هم هیجان و تندی اونم اعصاب خرد کن و مستاصل کننده. ودلیلی نداره که توی زندگی همش دنبال یک چیز بود. یک رنگ، یک روش، یک راه.
هر کدوم مزه ی خودشون رو دارند و حال و هوای خودشون رو. از همه ی مزه هاش هم میشه امتحان کرد و لذت برد و تجربه شون کرد.
دوست داشتم این نوشته ات رو.
از اونجایی که بسیار دونده هستم (!) دلم دویدن همراه با موسیقی خواست..