924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

924

...Was he the one, causing pain? With his careless dreaming

جنگل

چیزی که افراد هستند اقتضای او محیطی بوده و شرایطی که درش قرار داشتند. غالبا آگاهانه این طور نشدند. مثلا اگر یه عده یه قرونی رو هوا می زنند، روی حساب کتابشون حساسند، لات و لوت هستند، سرشون کلاه نمی ره، اینا جور  دیگه ای نمی تونستند باشند. خیلی طبیعی این رفتار رو به عنوان یک عکس العمل در چارچوب بقا در محیطشون پیش گرفتند. 

اینا این طوری هستند، چون جور دیگه ای نمی تونستند باشند.


***


اصالت با چیزی است که اتفاق میفته، اساس تغییر یه چیز اضافه است. یه چیز تحمیلی. حالا چه به سمت بهتر، چه بدتر. یعنی اگر تو پاچه ی یکی کردی اصل اونه. حالا اون طرف باید بدوه و دنبال تغییرش باشه. غالبا چون هزینه ی ایجاد تغییر بیشتر از قبول کردن نتیجه ی موجوده، بخاطر همین چیزی که در اول ایجاد شده معمولا نتیجه ی نهایی میشه.


***


اولویت فروختنه و سود بردن. حالا اگه تونستی با اخلاق این کارو بکنی، چه بهتر. اگر نشد سود باید باشه. 

یادت باشه که هدف سوده، اخلاق وسیله است !!!

چیزی که من با خلافش تربیت شدم.

***


یادته یکی از دلایلیت برای اومدن به هدد زندگی توی دریای واقعی بود نه توی آکواریوم. حالا هم تو دریایی دیگه. جایی که اصولی و مدافعی وجود نداره. یه ماهی بزرگتر هست که از تو قوی تره، زرنگ تره، و کمتر متاثر و درگیر اخلاقیاته. و حالا داره روی تو اعمال قدرت می کنه. با جنگل بهتر میشه توصیفش کرد. یه حیوان که از تو قوی تره. با نفوذ تره. امکنات بیشتری در اختیار داره. و الان تو رو در بازی خودش انداخته و ضربه اش رو بهت زده. اخلاقیاتی وجود نداره. مراعاتی وجود نداره. یا می تونی بخوری یا خورده می شی. دنیای ایده آلی وجود نداره. تنازع بقا. کسی باقی می مونه که نه تنها تخصص بلکه مهارت های لازم در این بازی ها رو هم داشته باشه. تو سیاست. تو زرنگی. تو سود بردن از دیگران و ندادن اجازه ی ضرر خوردن. اونقدر مار خوردن تا افعی شدن. نه. تخصص تنها راه حل نیست. نباید زیادی راست و درست باشی. به اندازه ای راست و درست باش که سودت تامین بشه و اگر به ضررته، اونچه که باید فدا شه درستیه، نه سود.

عادت کردن به اینکه زیادی صادق نباشی. یکم زرنگ باشی.


چهارشنبه 2/12/91

دفتر