شاید کل قضیه یعنی کنترل کردن احساسات. احساسات نه به معنای لزوما عواطف بلکه حس ها، هیجانات، Impulse ها و Emotion ها.
کنترل احساس ضعف، نا امیدی، بیهودگی، افسردگی، خستگی، بلاتکلیفی، خشم، فرار، ترس، نگرانی، اضطراب.
همه از این حس ها دارند. ولی بعضی باهاشون کنار میان، بعضی نادیده شون می گیرن، بعضی ها هم خس می کنند اما کار خودشون رو می کنند. اون چیزی که صلاحه، مهمه وبر حسب منافع و تصمیمات بلند مدتشونه که یک شبه و یک لحظه ای عوض نمی شه رو انجام می دن.
یه سری هم درگیر می شن. درگیر اون حس ها. اونقدر که اون حس ها و کلنجار با اون ها زندگیش رو تشکیل می دن.